این بحث بارها و بارها در وبلاگستان عنوان شده و دوستان عزیز، هر کدام سعی کردند در مورد وبلاگهای آیتی، شیوه فعالیت آنها و میزان تاثیر گذاری آنها روی وبلاگستان فارسی نظر خود را مطرح کنند. وبلاگهای آیتی ایرانی، قطب فعالیتهای فناوری وب ایران هستند. بسیاری از سایتها، خبرگزاریها و نشریات با توجه به همین وبلاگها (و بدون توجه و رعایت حق نشر آنها) مطالبشان را منتشر میکنند. (البته این مورد فقط در مورد این وبلاگها صدق نمیکند!)
ایرادی که عدهای از دوستان بر اینگونه وبلاگها میگیرند، ترجمه مطالب وبلاگهای انگلیسی است. این معضل گاه به شیوهای مطرح میشود که گویا شخص آیتی نویس در حال گرفتن جان نداشته وبلاگستان است. گاه تولید محتوای ترجمه (که در بسیاری از همین نشریات کامپیوتری نیز انجام میشود) به گونهای مورد انتقاد قرار میگیرد که انگار وبلاگهای آیتی باعث عدم پیشرفت وبلاگستان بودهاند. من به عنوان یکی از کوچکترین عضوهای این گروه از وبلاگنویسان همواره نظری مخالف با گفته این دسته از دوستانم داشتهام و همیشه دلایل مربوط به آن را در نظرات نوشتههایشان بیان کردم. مدتها بود که قصد داشتم در وبلاگینا (که ۳ سال است به عنوان یکی از وبلاگهای آیتی در حال فعالیت است) نظر خود را درباره شیوه فعالیت وبلاگهای موجود در این زمینه عنوان کنم اما تا به امروز فرصت آن پیش نیامد.
مقایسه وبلاگهای فناوری ایران با وبلاگهای انگلیسی
اولین اشتباه در مورد دوستان منتقد به این موضوع همینجا مطرح میشود. دقیقا نمیدانم این دوستان بر چه اصلی این موضوع را مطرح میکنند اما تشبیه صحبت آنها یعنی اینکه ما در کویر از شما جنگل میخواهیم! اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، ایران در مقایسه با امریکا و اروپا در فقر کامل تکنولوژی به سر میبرد و این مورد گریبانگیر وبلاگنویسان نیز میشود. اپل، گوگل، مایکروسافت و (تقریبا) همه شرکتهای مطرح فناوری هیچیک در ایران نمایندگی ندارند. ما از لمس واقعی فناوری به دوریم. خبرها همه در آنسوی مرزهای ما در حال اتفاق است و ما اینسو قرار داریم. پس خواه ناخواه مجبوریم اخبار را از خروجی آنها دنبال کنیم و در وبلاگهای خود پوشش دهیم. بنابر این مقایسه تولید خبر در دو سطح وب ایران و وب غیر ایران عملا اشتباه است. ما در ایران چه اخباری را برای نوشتن داریم تا همواره بهروز باشیم؟ خودتان میدانید!
سطح فرهنگ متفاوت مردم
در ایران وبلاگنویسی اصلا شغل نیست. هیچکس برای وبلاگنویس تره خورد نمیکند. من بارها و بارها به عنوان وبلاگنویس آیتی سعی داشتم تا با جزء ترین کارمندان شرکتها (شرکتهای وارد کننده محصولات، شرکتهای فناوری و یا سایتهای مرتبط به موضوعات وب) گفتگو کنم اما باور کنید کوچکترین همکاری صورت نگرفت. متاسفانه در ایران هنوز بسیاری از شرکتهای مرتبط در این زمینه از یک سایت آبرومند نیز برای خود برخوردار نیستند چه برسد به اینکه بخواهند صحبت با یک وبلاگ آیتی را به عنوان یک فرصت برای خود قلمداد کنند.
عدم درآمد وبلاگنویسان
چند روز پیش AOL، تککرانچ را با قیمت بسیار بالایی خرید. شاید ندانید که مایکل آرینگتون این وبلاگ را ابتدا به عنوان وبلاگ شخصی خود احداث کرد و بعد رفته رفته آنرا گسترش داد تا به اینجا رسید. فکر میکنید چه چیز باعث شد که او اینقدر رشد کند و تککرانچ را جهانی سازد؟ فکر میکنید چرا AOL اینهمه سرمایه بابت این وبلاگ هزینه میکند؟
یکی از دلایل استمرار یک وبلاگ (آیتی)، (بعد از علاقه و عشق به این مبحث) انگیزه مادی است. شاید بتوان این جمله را اینگونه تصحیح کرد که از اصلیترین دلایل پایداری یک وبلاگ آیتی، انگیزه مادی است. بله دوستان من، پول! شخصا اگر شما بخواهید مانند همان وبلاگنویسهای امریکایی و اروپایی فعالیت کنید نیاز به پول دارید. نیاز به یک حامی دارید تا شما را در زمینههای مختلف پشتیبانی کند. همین الآن اگر پول را از سیکل گردش کاری همان وبلاگها حذف کنیم باور کنید هیچیک از آنها به مانند همین وبلاگنویسان ایرانی چند سال بیوقفه و بدون چشمداشت برای مخاطبان خود نمینویسند. با عشق و علاقه تا جای خاصی میتوان پیش رفت. شما اگر یک گیک هم که باشید باز نیاز به پول دارید. در ایران چه کسی وبلاگنویسان فناوری را حمایت کرده است؟ جز اینکه نهایتا هاست آنها را تامین کردهاند؟ جز اینکه هر چند وقت یکبار کسی با کلی کلنجار و بحث بر سر قیمت، تبلیغی را به آنها داده؟ جز اینکه آنها (اکثرا) هیچ کدام عضو باندهای تبلیغاتی برای درج تبلیغات و کسب درآمد بهحق نیستند؟ جز اینکه از جیب خود هزینه کردهاند و سودی نبردهاند؟ کسانی که انتظار ویلاگنویسی پایدار، اختصاصی و همسطح با وبلاگهای خارجی را دارند آیا به این نکات هم توجه میکنند؟
فکر میکنید در همین ۳ سال فعالیت وبلاگینا چقدر هزینه شده و چقدر درآمد کسب شده است؟ باور کنید اگر یکصدم درآمد وبلاگهای خارجی در گردش مالی همین چند وبلاگ آیتی وبلاگستان فارسی صرف میشد، وضع الآن بسیار خوشایندتر بود. دستکم نویسنده خود را موظف میدانست در قبال پولی که میگیرد برای مخاطبش مطلب مناسب منتشر کند. مگر خبرنگاران چهکار میکنند؟
عدم همکاری دیگران
در بالا هم گفتم که وبلاگنویس هنوز تعریفی در ایران ندارد. برای یک شخص عادی ساکن ایران، وبلاگ یعنی کپی یک سری شعر و اسکریپت و نوشته و ارسال آنها در یک جایی به آدرس مثلا bia2inja.blogfa.com (و یا آدرسهای مشابه دیگر). البته قصد توهین به وبلاگنویسانی که از بلاگفا سرویس میگیرند را ندارم اما این بک مثال بارز است. مگر این مسابقات کشوری که در آنها بخش وبلاگنویسی هم هست را ندیدهاید؟ شخص یک ساعته با کپی چند مطلب مرتبط با موضوع آن جشنواره، وبلاگی بنا میکند و در انتها نیز از او تقدیر میکنند. این شد وبلاگ!
فکر میکنید منِ وبلاگنویس دوست ندارم خودم بررسی تخصصی یک گوشی را انجام دهم؟ خودم یک لپتاپ را بررسی کنم؟ آیا کسی از صاحبان نمایندگیها (با این تعریف) حاضر است با من در این زمینه همکاری کند؟ تا الآن خیر! پس من به نوعی بر اساس جبر موجود، بررسیهای سایتهای معتبر را برای این کار انتخاب میکنم. در صورتی که برای آن گروه از وبلاگنویسان خارجی این حمایتهای همواره (و با اشتیاق زیاد) وجود دارد.
ترجمه صرفا بد نیست
بسیاری از نویسندگان آیتی، مطالبشان بر اساس نظرات شخص نویسنده نگارش میشود. آنها در مورد بسیاری از زمینهها صاحب نظر هستند. تصویر تهیه میکنند، برنامه یا سایت موضوعشان را شخصا بررسی میکنند. اخبار را تحلیل میکنند و بسیاری موارد دیگر. اما باز اینکه کسی بیاید خبری که از سوی یک شرکت منتشر شده را برای مخاطبانی که به دنبال اخبار فارسی میگردند ترجمه کند بد نیست. باور کنید بد نیست. دستکم در فضای عدم تولید محتوای مناسب، شخص نویسنده لطفی کرده و محتوایی درخور وبلاگستان فارسی منتشر نموده است. باید دید که تعریف دوستان از ترجمه چیست؟
بسیاری از عزیزان آیتی نویس، مانند آنچه که در وبلاگینا اتفاق میافتد، منبع خبر را به عنوان سند در نظر میگیرند و خبر را بر اساس این سند مینویسند و عملی که در این بین انجام میشود صرفا ترجمه نیست. وبلاگنویس، خود مطلب را نگارش میکند و منبع را بر اساس سندی که استفاده کرده در پستش ذکر مینماید و نظر خود را نیز مطرح مینماید. آیا این کار بد است؟ آیا ما کار بدی را انجام میدهیم؟ آیا این نوشتهها ارزش ندارند؟ آیا کتابی که از طرف مترجم ترجمه میشود بی ارزش است؟ آیا نگاهی به کتابهای تخصصی کامپیوتری که در داخل کشور تدریس میشوند کردهاید؟ آیا میدانید چند درصد آنها ترجمه است؟
چشمها را باید شست
من این حرفها را به عنوان یکی از نویسندگان فناوری وبلاگستان فارسی زدم. دوستان همکارم میتوانند نظر خود را در این مورد مطرح نمایند و آن را تکمیل کنند. امید دارم که دوستان منتقد نیز کمی بیشتر موارد مطرح شده را در نظر بگیرند و انصاف بیشتری به خرج دهند. خارج گود ماندن و حرف زدن کار آسانی است. باید قبل از هرگونه برداشتی خود را به جای نویسندگان این دسته از وبلاگها بگذارید و سالها زحمت بکشید و دزیده شدن مطالبتان را در سایتها، وبلاگها و نشریات ببینید، بعد اگر دیدید کارشان بیهوده بوده، نوشتههایشان را بیارزش خطاب کنید!
منبع weblogina