کسب درآمد از بلاگ

چند وقتی است که بحث کسب درآمد از بلاگ در بلاگستان راه افتاده و بلاگرهای مختلف در این مورد نوشته اند. من هم توسط بلاگ مایا به این بحث دعوت شدم و نظرات خودم را مطرح می کنم.

در این مطلب سعی می کنم بصورت خلاصه مواردی که به نظرم مهم هستند رو شرح بدهم.

۱- انواع درآمد از بلاگ

به نظرم کسب درآمد از بلاگ رو باید در دو دسته ببینیم. درآمدهای مستقیم و درآمدهای غیرمستقیم. درآمد مستقیم، شامل انواع تبلیغات می شود. یعنی بلاگر برای قرار دادن انواع تبلیغات در بلاگ خود یا برای دریافت سفارش نوشته در مورد موضوعی خاص پول دریافت کنه.

درآمد غیر مستقیم یعنی بلاگر بر روی موضوعهای تخصصی کار خود متمرکز بشه و در این مورد مطلب بنویسه و اظهار نظر کنه تا بعنوان کارشناس شناخته بشه و از این طریق بتونه خدماتش رو بفروشه. در این شرایط بلاگر به شکل مستقیم پولی دریافت نکرده اما نتیجه کارش می تواند به درآمد برسد.

۲- شناخت ابزار بازاریابی

برای اینکه به کسب درآمد از بلاگ برسیم باید کمی با مفاهیم بازاریابی (Marketing) آشنا باشیم. برای بازاریابی ابزارهای زیادی وجود داره که یکی از آنها می تونه بلاگ باشه. یعنی یک شرکت برای فروش محصولات و خدمات خود همانطور که می تواند از تلفن، تیزرهای تلویزیونی، بروشور و بیلبورد استفاده کند می تواند از بلاگ هم استفاده کند. اما چطور؟ در این زمینه مفهومی وجود دارد با عنوان Content Marketing که مفهموم به نسبت تازه ایی است. Content Marketing یعن تولید محتوا برای رسیدن به اهداف تجاری. مثلا شرکت نایک تعدادی لوازم ورزشی بصورت رایگان در اختیار بلاگرها قرار می دهد و از آنها می خواهد تا تجربیات خودشان را چه مثبت و چه منفی از آن لوازم بنویسند. این کار چند مزیت دارد. اول اینکه نایک می تواند یک گروه آزمایش کننده داشته باشد و کیفیت محصولات خود را در شرایط واقعی بسنجد و اشکالات احتمالی را بهتر رفع کند. دوم اینکه راه افتادن هرگونه بحث چه مثبت و چه منفی در مورد محصولات نایک، آن را در مرکز توجه قرار می دهد.

موضوع Content Marketing بحثی است که در ایران کاملا ناشناخته است و کسی تا کنون روی آن سرمایه گذاری نکرده.

۳- شناخت مخاطب

مورد بعدی که باید بررسی کنیم شناخت مخاطب است. چه کسانی مخاطب دسته های مختلف بلاگها هستند؟ قبلا، هم من در این مورد نوشته ام و هم بلاگرهای دیگر. بلاگ در ایران بیشتر به عنوان یک دفترچه یادداشت شخصی شناخته می شه تا ابزار کار. به همین دلیل این نوع رسانه نه از طرف ایجادکنندگان و نه از نظر خوانندگان جدی گرفته نمی شه. هرچی مطالب یک بلاگ انتقادی تر، سیاسی تر و یا تفریحی تر باشند مخاطب بیشتری جذب می کند و هرچقدر آموزشی تر و با هدف تر بنویسد مخاطب کمتری خواهد داشت.

از طرفی به تبلیغات تلویزیونی مثلا برای بانکها توجه کنید. گاهی آنقدر یک موضوع پیش پا افتاده را با شعر و آهنگ به شکلی بدیهی مطرح می کنند که همه ما کلافه می شویم و انتقاد می کنیم که این چه وضع تبلیغ است. اما باید بگم که این ما هستیم که اشتباه می کنیم. اتفاقا آنها مخاطبان خود را بخوبی می شناسند. هنوز تعداد زیادی از مردم این کشور برای استفاده از دستگاه های خودپرداز دچار مشکل جدی هستند و باید به ساده ترین شکل ممکن با آنها صحبت کرد. در نتیجه هنوز در کشور ما رسانه ای مثل تلویزیون برد تبلیغاتی بیشتری دارد. در صورتیکه در کشورهای دیگر اینترنت به اندازه تلویزیون همگانی است. پس از دید صاحبان کسب و کار باید جایی تبلیغ کرد که بیشتری شانس دیده شدن را داشته باشد و در کشور ما اینترنت رسانه مناسبی برای اینکار نیست.

به نظر من تنها مجموعه هایی می توانند از این نوع تبلیغات استفاده کنند که کسب و کارشان فعلا بیشتر معطوف به خود اینترنت است. مثلا فروشگاه اینترنتی البسکو که چند وقتی است این کار را انجام می دهد. یا مثلا بانکها روی شناساندن خدمات اینترنتی شان می توانند از قدرت بلاگها استفاده کنند و موارد از این دست.

پس نتیجه اینکه هنوز نه مخاطب انتظار دارد اگر می خواهد محصولی بخرد در بلاگها دنبال نظرات افراد در این مورد بگردد و نه شرکتها به دلیل محدود شدن مخاطبشان روی این بستر سرمایه گذاری می کنند.

۴- قداست نوشته

ما یک تفکری داریم که هرچیزی که نوشته میشه دچار قداست میشه و نباید ازش پول درآورد. اگر نویسنده باشیم در عین فقر زندگی می کنیم حتی اگر کتاب پرفروشی داشته باشیم. در صورتیکه نویسندگان در خارج از ایران می توانند جزو اقشار ثروتمند باشند. این احساسی است که خودمان را دچارش می کنیم. اگر من بلاگ می نویسم باید به جنبه انسانی آن فکر کنم و نه درآمد آن. به نظرم این یک اشتباه بزرگ است. به همین دلیل ما همیشه شاهد این موضوع هستیم که تعدادی بلاگ می آیند مدتی سرپا هستند و بعد از بین می روند. چون این بلاگها به شدت با حال و هوای شخصی دوره ای نویسنده گره خورده و بعد از مدتی از آن حال و هوا چیزی باقی نمی ماند. انگیزه های هم برای ادامه وجود ندارد و در نتیجه همه چیز از بین می رود.

۵- نتیجه

به نظرم با همین شرایط می توان روی مقوله Content Marketing بصورت خاص برای شرکتهایی که کسب و کارشان اینترنتی است یا مخاطبانشان از دسته افرادی هستند که بیشتر در فضای اینترنت فعال هستند تمرکز نمود. در یک دوره گذار این کار جسته و گریخته انجام خواهد شد و بعد از گذشت زمانی تبدیل به یک عادت می شود و ما شاهد نسل جدیدی از بلاگرها خواهیم بود برای کسب درآمد و نه از راه زرد، بلاگ ایجاد می کنند. برای رسیدن به همین نقطه گذار، خود بلاگرها باید در مورد Content Marketing و سرمایه گذاری روی بلاگها، بعنوان یک رسانه تولید محتوا کنند. البته باید به این موضوع هم توجه داشت که اینکار با همکاری متخصصین بازاریابی و فروش محقق خواهد شد. اینکه فقط بلاگر باشیم کفاف نخواهد داد.

۶- پیشنهاد

پیشنهاد می کنم همین بلاگرهایی که در این مورد مطلب نوشته اند یک کنسرسیوم تشکیل بدهند که وظیفه اش اطلاع رسانی در همین مورد باشه. یعنی ما یک گروه از بلاگرها باشیم که در زمینه ارزشهای تبلیغاتی از طریق بلاگها محتوا تولید کنیم و آن را به صاحبان کسب و کارها برسانیم و از این طریق بتوانیم این فرهنگ را گسترش بدهیم. اگر بلاگرهای عزیز موافق هستند، لطفا همینجا اعلام کنند تا مقدمات کار را فراهم کنیم.

منبع : امیر مهرانی

تدریس خصوصی آیلتس

برچسب ها:

دیدگاه خود را به ما بگویید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

کانال استخدام در تلگرام

› استخدام تهران

استخدام شهرستانها