خارج شدن رسمی کتابخانههای عمومی کشور از ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۴ و سامان یافتن آنها در قالب یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی با نام «نهاد کتابخانههای عمومی کشور»، همزمان شد با به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در دولت نهم.
احمدینژاد که در عرصه فرهنگی و اجتماعی هیچ برنامه متقن و از قبل معینی را نداشت و در عوض با روحیه عملگرای خود، به شدت به دنبال ارتقای شاخصهای کمّی در این حوزه بود، تکنوکراتهای بینظر و غیرفرهنگی همسو با خود را صرفاً به دلیل ظاهرالصلاح بودنشان، به عنوان سکانداران امور فرهنگی و اجتماعی کشور قرار داد.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور هم که با بودجه عمدتاً دولتی خود، عملاً یکی از زیرمجموعههای دولت به حساب میآمد، از این قاعده مستثنی نشد. با این تفاوت که به سبب عنوان صوری «غیردولتی»، نسبتاً دور از نظارت ارگانهای نظارتی ذیربط قرار داشت ولذا بدون هرگونه محدودیتی میتوانست به اشاعه دیدگاههای افراطی و صرفاً آرمانگرایانه دولت بپردازد و از همینرو اهمیت دوچندانی برای دولت داشت.
اینگونه بود که کسی برای دبیر کلّی این نهاد انتخاب شد که از حوزه «فرهنگ»، فقط سابقه تصدی پستهای مدیریت ارشدی که به واسطه لابیگری و سیاست بازیاش به دست آورده بود را داشت؛ فرد بینظری که سالها با تمسّک به نقاب «ولایتمدار بودن» خودش را در عرصه فرهنگ نگه داشته بود و میتوانست بهترین گزینه برای اجرای بیچون و چرای فرامین احمدینژاد باشد.
او تلاش کرد تا خلاء خود در زمینه فکری و اندیشهایـ که جوهره اصلی حوزه فرهنگ است ـ را با تشکیل یک تیم فکری افراطگرا که همگی خود را در آن زمان سربازان جان بر کف احمدینژاد میدانستند، پر کند؛ و اینگونه بود که سنتگرایانی افراطی که خود را اصولگرایانی دوآتشه نیز میدانستند، پرچمدار فعالیتهای علمی و فرهنگی در کتابخانههای عمومی کشور شدند.
مشخصههای اصلی جریان فکری آنها عبارت بودند از: «سنتگرایی افراطی»، «غرب ستیزی»، «مکتب فاخریزم» و «جریان بسته و هدایت شده اطلاعات».
آنها بر این مرام معرفت شناسانه تنگنظرانه خود، عنوان فریبنده «مطالعه مفید» را گذاشتند و در پوشش توسل به این شعار حق که «مطالعه باید مفید باشد»، اراده باطل خود را به جریان انداختند: جمعآوری برخی از کتابها از مخازن کتابخانههای عمومی کشور با این بهانه که آنها کتابهایی زرد اند، ایجاد تغییرات گسترده در کلیه پستهای ستادی و اجرایی در کل کشور و به قدرت رساندن اصولگرایان افراطی احمدینژادی، برگزاری مسابقات کتابخوانی با موضوعات خاص و هدایت شده، استخدام کتابداران جدید با گزینشهای عمدتاً سیاسی، برگزاری دورههای آموزشی کتابداران با ارائه آموزشهای خاص، و …
نتیجه حکمرانی هشت ساله چنین جریان فکری افراطی و منحطی بر کتابخانههای عمومی، افول بیشازپیش جایگاه کتاب و کتابخوانی در کشور بوده است.
کتابخانههای عمومی تحت اداره «نهاد کتابخانههای عمومی کشور» عمدتاً ارائهدهنده خدمات حداقلی در زمینه کتابداری هستند. هنوز بعد از هشت سال اکثر کتابخانهها یک روز در میان برای آقایان و خانمها قابل استفاده هستند و ساعت استفاده از آنها هم به ساعت اداری محدود میشود. جالب آنکه این کتابخانهها جمعهها نیز تعطیلند و کارمندانی که فقط جمعه فرصت مراجعه به کتابخانه را دارند، از این امکان محروماند.
مخزن این کتابخانهها خصوصاً با خریدهای میلیاردیای که در این سالها از تعدادی ناشر و نویسنده خاص انجام گرفته، مملو از کتابهای تخصصی و کم خاصیتی هستند که هیچ جذابیتی برای عموم مردم ندارند و به همین دلیل، کتابخانهها به «گورستان کتابهای فاخر» شهرت یافتهاند.
در این سالها بودجهای که میبایست صرف تجهیز کتابخانهها به وسایل گرمایشی و سرمایشی، میز و صندلی نو و راحت، موکت کردن کف کتابخانهها، راهاندازی سیستم یکپارچه کتابخانهها و خدماتی از این دست میشد عمدتاً صرف کارهایی شد که از مأموریتهای اصیل یک کتابخانه عمومی خارج اند نظیر: برگزاری همایش شعر، انتشار ماهنامه، شرکت در نمایشگاه رسانههای دیجیتال، و … .
آنچه که امروزه به عنوان پیشرفت و توسعه در نهاد کتابخانههای عمومی کشور از آنها نام برده میشود، اکثراً دروغهای راستنمایی بیش نیستند:
سرانه مطالعه فقط با دستکاری شیوه محاسبه آن (مثلاً با اضافه کردن ساعات قرائت قرآن و دعا به ساعات مطالعه!) زیاد شده است، تأسیس کتابخانههای عمومی جدید بدون داشتن امکانات و منابع لازم و تحت عناوینی نظیر کتابخانه مشارکتی، چیزی همانند تأسیس یک روزه دانشگاه پیام نور در شهرهای مختلف کشور است، برگزاری تعداد انبوهی مسابقه کتابخوانی بدون آنکه روحیه مطالعه و جستجوگری را در نسل جوان زنده کرده باشد مصداق بارز کمیتگرایی در کارهای فرهنگی در دولتهای نهم و دهم است، و… .
قشر فرهنگی کتابدار هماینک بیش از گذشته دچار بیانگیزگی و نارضایتی است. حقوق و مزایای شغلی کتابداران ناکافی است. مسیر ارتقای شغلی مشخصی در کتابخانهها وجود ندارد. همه پستهای مدیریتی بر اساس رابطه و رانت توزیع میشوند و کتابداران هیچ نقشی در این زمینه ندارند. و …
* * *
حال که به فضل خدا و با انتخاب حکیمانه مردم، دولت اعتدال به قدرت رسیده و کشور شاهد خروج موقتی افراطگراها از عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی است، ضروری است تا وضعیت کتابخانههای عمومی کشور به مثابه کانونهای مهم رشد و ترویج علم و فرهنگ در کشور، مورد بازنگری و تجدید ساختار قرار بگیرند و همانگونه که رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر روحانی و وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تأکید کردهاند، عرصه فرهنگ از سیاستبازان گرفته شده و به اهالی فرهنگ برگردانده شود. انشاءالله.
منبع: روزنامه مردم سالاری مورخ ۷/۰۵/۱۳۹۲