نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی ۹۴

صفحه دوم نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی 

سایت استخدام بخاطر نوع محتوای آن معمولا دوستانی را شامل می شود که جزو کارجویان و متقاضیان شغل به حساب می آیند، و بنا به ظرفیت های موجود بازار کار طبیعتاً همه متقاضیان فرصت شغلی مناسب خود را بدست نمی آورند.
به همین خاطر تقریباً اکثر کاربران از عدم بدست آوردن فرصت شغلی مناسب نگران و ناراحت بوده و در قسمت نظرات، مرتباً نگرانی خود را در قسمت نظرات سایت درج می کنند، همچنین دغدغه کارجویان بخاطر عدم رعایت ضوابط مورد نیاز در آزمونهای استخدامی در برخی ادارات و ارگانها باعث شده قسمت نظرات شامل نظراتی باشند که نوعی احساس یاس و نا امیدی را در سایت به خوانندگان القا می کنند، به همین خاطر با ارسال نظرات برخی دوستان در قالب طنز سعی کردیم با شکستن جو موجود، در کنار ارائه اطلاع رسانی مناسب از فرصت های شغلی در سطح کشور، شاهد فضای سرشار از شادی و نشاط در بین کاربران و کارجویان نیز باشیم.
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که قالب طنز در نوشته ها با سبک طنزهای نامناسب محاوره ای تفاوت داشته و بخاطر عمومی بودن سایت باید مطالبی در سایت ارسال شود که مناسب شخصیت کاربران محترم سایت بوده و طنزهایی که در آن به نوعی به برخی هموطنان توهین یا بی احترامی شود شایسته کاربران نخواهد بود.
بنابراین لطفاً از ارسال مطالب طنز در قسمت نظرات مطالب دیگر خودداری کرده و از این بخش بعنوان نوعی زنگ تفریح دوستان بعد از مطالعه آگهی های استخدامی استفاده شود.

لینک صفحه اول نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی

تدریس خصوصی آیلتس

دیدگاه ها (۳۳,۶۷۶)

  1. انسی گفت:

    رمضــــــــــــان….
    رمضان لبخند خداست به زمینیان…
    لبخندی که در آن همه چیز نهاده شده ست برای خدایی شدن…
    لبخندی که حتی تنفس در آن را عبادت می نویسند..
    ممنونم…
    ممنونم خدای خوب و مهربانم…
    در دنیایی که حتی یک برگ درخت هم بی اذن تو از درخت نمی افتد این توفیق نصیب من شد که نفس بکشم…
    نفس بکشم دراین ماه بندگی…
    دراین ماه مهـــــــــــــــــــــــ ـر…
    خداوندم حال که این گونه مرا غرق در این محبت بی انتهایت کردی…
    دستم را نیز همانند همیشه بگیر که سربلند بیرون بیایم از این فصل بندگی…
    فصلی که تو برای من بنا نهادی برای خوب شدنم…
    ولی من بهانه می جویم برای فرار از زیبایی های این ماه…
    الحمدلله رب العالمیـــــــــــــــــن …

  2. انسی گفت:

    امام صادق (ع) : روزه گرفتن تنها جلوگیری از خوردن و آشامیدن نیست . مریم مادر عیسی (ع) گفت : (( من نذر کرده ام که برای خدای رحمان روزه باشم )) یعنی جز به ستایش خدای رحمان ، دهان خود را باز نکنم . اگر روزه گرفتید ، زبان خود را حفظ کنید . چشم خود را از نگاه کردن به چیزهای حرام ببندید ، نزاع مکنید ، حسادت نکنید ، رسول خدا (ص) : شنید که یکی از بانوانش با دهان روزه خادم خود را فحش می دهد ، رسول الله (ص) فرمود : تا برایش خوراکی حاضر کنند و بعد به آن خانم گفت : میل کنید . خانم گفت : من روزه هستم ، رسول خدا (ص) به او گفت : (( چگونه روزه ای هستی که خادم خود را دشنام می دهی ؟ روزه گرفتن تنها جلوگیری از خوردن آب و غذا نیست )) امام صادق (ع) فرمود : هرگاه روزه گرفتی و دهان خود را از نوشیدنی و خوردنی بستی ، باید گوش و چشم تو نیز از حرام و ناشایست بسته شود ، بحث و جدل مکن ، خادمت را با نیش زبان آزار مده ( خادمت را با ناسزا اذیت مکن ) ، آرامش و وقاری که ویژه روزه داری است را از دست مده . مبادا روزی که روزه هستی اعمالت با روزهای قبل که روزه نیستی یکسان باشد.

  3. انسی گفت:

    عمق اشتیاق امت روزه دار به روایت تاریخ
    “> – اوه اوه!۲ ماه دیگه ماه رمضونه
    – بدبختی ۱ ماه باید روزه بگیرم
    – ای بابا تازه ۲ روزه ش گذشته
    l- بالاخره نصفش رفت! افتاد تو سرازیری
    – لامصب مگه این ۴ روز آخر میگذره؟
    – خیلی حیف شده که ماه رمضون تموم شد

  4. انسی گفت:

    ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﻮ ، ﻭﺍﯾﺒﺮﻭ , ﻭﺍﺗﺲ ﺁﭘﻮ، ﻻﻳﻨﻪ , ﻣﺮﯾﻀﻪ ,

    ﻣﺮﯾﺾ

    .

    .

    ﻭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﻣﺮﯾﺾ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﯿﺴﺖ !

    ﻭﺍﻟﺳﻼﻡ

    ﺍﻳﻨﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﻜﻠﻴﻔﻤﻮن ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷیم

  5. انسی گفت:

    وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی نیکی می کنید،
    امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما
    تشخیص نمیدهد ک این آرزو متوجه دیگریست،
    این موج نیکخواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش میکند
    اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات کسالت و تنفر،
    نخست بر خود شما می بارد و سپس در ضمیرتان رسوب می کند.
    ضمیر ناخودآگاه کسی ک دعا و نفرین می کند،
    نمیتواند تشخیص دهد ک این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده
    متعلق ب فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود
    در این شرایط آن محصولات را ابتدا خودش جذب می کند.
    +
    همیشه ب یاد داشته باشید آبی ک در رودخانه جاریست،
    نخست بستر خود را سرشار از ذات خویش میکند و
    در نهایت ب دریا میرسد….

  6. انسی گفت:

    دلم حیاط خانه پدر را می خواهد
    یک بعدازظهر تابستان باشد
    باغچه را آب دهیم
    فرشی بیاندازیم روی ایوان
    بوی خاک و آب و گل و برگ انگور
    ماهی ها را نظاره کنیم در حوض میان حیاط که دنبال هم میدوند
    صدای خنده همسایه ها را بشنویم
    و دلگرم باشیم که این حوالی مردم هنوز هم قهقهه میزنند…

  7. انسی گفت:

    وجدانا یه سوال میپرسم نخندین!!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    این خارجیا که صلوات ندارن وقتی دعوا میشه چیکار میکنن که دعوا رو تموم کنن؟؟؟
    خلی فکرمو مشغول کرده

  8. انسی گفت:

    الکی میگن علم پزشکی تو ایران خیلی پیشرفت کرده

    من ده تا دکتر رفتم هیچ کدوم نتونستن یه مریضی تو من پیدا کنن که ماه رمضون روزه نگیرم{-۶-}

  9. زبل خان گفت:

    سلاااااااااااااااااااااااااااام
    واای باورم نمیشه کسی منو یادش باشه
    مرسی لیدا جون
    ممنونم از قرمز عزیز و همه بچه های قدیمی
    دوستتون دارم زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

  10. ایمان گفت:

    اینقدر دوس دارم توی جمع یه نفر صدام کنه آقا ببخشید بعد من بگم خداببخشه و برم

    ولی نمیدونم چرا همه صدام میکنن هی یارو

  11. ایمان گفت:

    ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺩﻣﺎﻍ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﻓﺎﺑﺮﯾﮑﻢ،ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻨﻮ

    ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﺳﺘﺨﺮ!

    ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺍﻝ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ،ﻣﻠﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﺳﻪ

    ﺍﻭﻣﺪﻩ،ﻫﻤﻪ ﻣﺎﯾﻮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮدن

  12. ایمان گفت:

    یــه دوس دوخدرم نداریم لپمونو بکشــه منم با کشیـــــــده بخوابونم تو گوشش بعد گریش بندازم بعد قهر کنـه منم برم منـت کشی بعد ببرمش کافه بعـد جیبام خالی باشه مجبور شه اون حساب کنـه *_* ی همچـین ادم ریلکسی هستم قرص مرصم مصرف میکنم فایده نداره۰_O

  13. ایمان گفت:

    یـــا همیـن الان یڪیـتـون میـاد عاشقــم میـشہ یا

    خـودم میـام عـاشـقہ همتـون میـشم
    والـا
    الکے ڪہ نـیس دارم هزینـہ نِـت میدم!!

  14. ایمان گفت:

    پشت یه نیسان جمله سنگینی نوشته بود کمرم شکست …
    همه دنبال یارن من به دنبال بارم ، فوق لیسانس دانشگاه تهران هم دارم …
    لامصب گند زد تو انگیزم با این جملش
    من دیگه درس نمیخوووونم اصلا !!! ^_^

  15. ایمان گفت:

    آهاى ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﺤﺘﺮﻡ !!!
    .
    .
    .
    .
    ﻋــــــــــــــــﻮﺿﯽ
    .
    .
    ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﻮﻥ ﻧﺰﺩﯾﮑﻪ
    ﺑﺠﺎﯼ ﻭﻟﮕﺮﺩﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺸﯿﻦ ﺩﻋــــــــــــﺎ ﺑﺨﻮﻥ
    ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﺭﺳﻮﻧﺪ
    .
    .
    .

    خاک توسرت

  16. ایمان گفت:

    پسره پست گذاشته
    چگونه بعد از ازدواج از یک دختر قرتی و سوسول یک زن واقعی بسازیم ؟!
    به نام خدا !
    کمربند
    دختره کامنت گذاشته:اگه پسرای این دوره زمونه چیزی به نام کمربند میشناختن که شلوارشون رو آسفالت نبود!
    خدایی این جوک نیست! عین واقعیته…

  17. ارزو گفت:

    یه سوال هم از مدیر داشتم اینجا پیج پزشکی ندیدم. پس منظور تارا خانم از پیج پزشکی کجا هستش؟

    • ......... گفت:

      برو به آموزشهای کاریردی سایت استخدام(بالاتر از نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی ۹۴ هستش) وبعد اموزش پزشکی

  18. ارزو گفت:

    سلام من تقریبا سه سالی میشه که همیشه این صفحه رو میخونم. و تقریبا همه تون میشناسم. از همه بویژه ایمان خان و انسی جون و پرنیان خانم بابت مطالب خوبشون تشکر میکنم. امیدوارم حال زهرا خانم هم خوب باشه هر چند مدتیه سرشون شلوغ شده و نمیان.

  19. انسی گفت:

    موزدور چیست؟؟؟

    نوعی موز
    هس
    که در منطقه دور
    زندگی
    میکند

  20. انسی گفت:

    میدونین ژاپنیها به سیب زمینی چی میگن؟؟

    میگن سیب زمینی

    البته به زبون خودشون
    ولی مطمئن هسم ترجمش همین میشه

  21. انسی گفت:

    اگر کسی شما را پس زد یا نادیده گرفت به هیچوجه ناراحت نشوید،
    حواستان باشد غرور شما و اعتماد به نفس شما نشاط زندگی شما را تضمین میکند
    لذا بدون تردید رها کنید و بروید …. !!
    یادتان نرود آدمها اصولا چیزهای گرانی که از عهده داشتنشان برنمی آیند را پس می زنند و نادیده می گیرند !

  22. انسی گفت:

    همکاری با تاراجون:

    ده ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﻐﺰﯼ ﻣﯿﺸﻮﺩ:
    ۱ – ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
    ۲ – ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ
    ۳ – ﺩﺧﺎﻧﯿﺎﺕ
    ۴ – ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺯﯾﺎﺩ ﻗﻨﺪ ﻭ ﺷﻜﺮ
    ۵ – ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﻮﺍ
    ۶ – ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺧﻮﺍﺏ
    ۷ – ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﻮﺍﺏ
    ۸ – ﻛﺎﺭ ﻛﺸﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﻣﻐﺰﺗﺎﻥ در ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ
    ۹ – ﻛﺎﻫﺶ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻣﺜﺒﺖ
    ۱۰ – ﻛﻢ ﺣﺮﻓﯽ

    “ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﻣﺠﯿﺪ ﺳﻤﯿﻌﯽ”
    {ﭘﺪﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﻧﯿﺎ}

  23. انسی گفت:

    آقا یه آدم خوش شانسی بود که گذرش افتاد به پست ما
    .
    .
    .
    ..

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد اینو دید

    ———> اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا ونبینا

    مُحَمَّدٌ وآله ،مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان

    وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ سْتَقْبَلَ

    الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ”

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    ..
    .

    عاااره اون آدم خوش شانس خود شمایید

    این صلوات ثوابش

    ۱۰هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ{-۱۴۱-}ــــــــــــــزار برابر صلوات معمولیه

    برید حالشو ببرید خواستی بازنشر کن دوستات ببینن{-۱۱۰-}

  24. انسی گفت:

    ﺗﻨﻬﺎ ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﺤﻔﻞ ﮔﺮﻣﺸﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﺎﻡ
    ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻦ
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    مگسای ﺗﻮ ﺗﻮﺍﻟﺘﻤﻮﻧﻦ !!!
    ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﺸﯿﻨﯿﺪ
    ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺸﯿﻨﻢ

  25. انسی گفت:

    معلم از شاگردش میپرسه واسه چی اینقدر دیر رسیدی؟
    شاگرد :به خاطر تابلو راهنمایی رانندگی!
    معلم :مگه چه علامتی روش بود؟
    شاگرد :به مدرسه نزدیک میشوید، آهسته حرکت کنید!
    خلاقیتش نابووودم کرد.

  26. انسی گفت:

    مخاطب خاص من:
    گلبولهای سفیدم فدای باکتری های وجودت

    اینو از تو گروه دکترها دزدیدم؛
    دکتر داشت مخ پرستارو میزد!!!

  27. انسی گفت:

    فقط یه ایرانی میتونه از بی قانونی مملکت بناله، اما موقع دعوا و درگیری بگه مملکت قانون داره!

  28. انسی گفت:

    یکی از فامیلای خرخونمون سر جلسه کنکور از شدت استرس از حال رفت بردنش بیمارستان بهوش اومد فهمید نتونسته کنکور بده دوباره بیهوش شد.

  29. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ به لیدا گفت:

    عزیزم من از سال ۹۱ تو این صفحه میام. تقریباً همه بچه های قدیمی رو میشناسم حداقل اسمشون رو میدونم. زبلی زمان ما هم اینجا بود. بعد رفت دنبال ارشد خوندن و دیگه ندیدیمش. واقعاً راست میگی همه بچه های این صفحه استخدام شدن. شما هم مدت زیادی نبودیا. من اسم شمارو دیدم فکر کردم یه لیدای جدیده.
    من این صفحه رو دوست دارم. فکر نمیکنم هیچوقت اینجارو ترک کنم.

  30. lida گفت:

    “آسُسِشَم سُسِسا” چیست؟
    ‏.
    ‏.

    تعریف یک ماها(اصفهانیا) از سس با کیفیت!
    ———————————
    خوشبختی برای خانمها یعنی اینکه…
    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ..
    یه ادم خیلی باکلاس جلوی مادرشوهرت ازت خواستگارى کنه.بعد وقتی گفتى من متاهلم بگه چه حیف من دنبال یه همچین عروس خوشگلی میگشتم!
    ————————————-
    ، ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻣﺎﺯﺍﺭﺍﺗﯽ ﺧﺮﻳﺪﻡ ……
    ﺑﻴﺮﻭﻧﺶ ﻣﺎﺯﺍﺭﺍﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺵ ﻣﺜﻪ ﭘﺮﺍﻳﺪﺑﻮﺩ !!!!!
    ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﻐﺰﻡ ﺍﺯﺗﻮﯼ ﻣﺎﺯﺍﺭﺍﺗﯽ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ
    ﭘﺮﺍﻳﺪ ﭘﺨﺶ ﻣﻴﮑﺮﺩ !!

    —————————–
    شمال واسه تهرانیا شده مثل مدرسان شریف !!!

    متولد بشه : بریم شمال
    عید بشه : بریم شمال
    عروسی بشه : بریم شمال
    عزا بشه: بریم شمال
    آخر هفته بشه :بریم شمال
    تعطیل رسمی بشه : بریم شمال
    کی : شمال
    چی: شمال
    کجا: شمال

    ———————————–
    بعضی وقتا وقتی یکی میگه:”ببخشید،اشتباه کردم”!
    بهتره قبول کنید!!
    چون”خوب کردم اشتباه کردم”آپشن بعدیه که بهتون ارائه میده!!!
    دیدم ک میگمااااا

  31. lida گفت:

    ۱-گفتم ای جنگل پیر، تازگی ها چخبر؟

    .

    .

    .

    .

    .
    نیشخندی زد و گفت :
    دسته تبر
    به تو چه میمونه خر
    .

    .

    .
    جنگل پیر بخاطر کم آبی اعصاب نداره

    ———————————————
    ۲-بر روی سنگ قبرم بنویسید :
    .
    .
    .
    .

    .
    تا اخرین نفس پست گذاشت …
    ولی نتونست مخ بزنه

    اینو تو گروه پسرا خوندم ! مرض نخند
    ————————————–
    ۳-دختره وسط یونجه ها عکس گرفته حالا کامنت پسررو:
    .
    .
    .
    .
    طبیعت با شما عطر و رنگ گرفته!!
    لا مصب مگه چایی کیسه ایه! 😐

    ۴-.‏ﯾﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺑﺎ ﻋﺰﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ

    ولی ﺣﺎﻻ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ عفت ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ !…..!

    ۵-فایده نداره…
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .با جوک نمیشه مخ زد
    باید ناله عاشقی بذارم از این به بعد…

    ۶-از یارو میپرسن چه آهنگی رو دوست داری؟!

    میگه اونی که حمیرا درباره ی “ارتش کوفه” خونده!!
    بهش میگن عجب ماکه نشنیدیم،یکمیشو بخون.میگه؛
    ارتش کوفه داری،مثل گل بهاری،وقتیکه از راه میای….
    عطر شکوفه

    ۷-دیروز داشتم به دوستم آدرس می دادم:
    سی و پنج متری شاهد، سیصد متر بعد از اولین میدان روبه‌روی بانک ملی…

    یه دفعه اس ام اس اومده برداشت از حساب به دلیل استفاده از بانک در آدرس…!!! #

    ۸-فقط یه دختر میتونه وسط جلسه کنکور به عکس کارتش نگاه کنه بگه چقدر بد افتادم!!!

    ۹-این پسرایی که میگن با سربازی رفتن دو سال عمرمونو تلف میکنیم

    .

    .

    .

    انگار تا قبل سربازی در کتابخانه کنگره آمریکا مشغول پژوهش بودن !

    ۱۰-ابن کم کیست؟؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    پسر عمو کوچیکه ی ابن زیاد
    به جون خودم اینو دیگه نشنیده بودین

  32. lida گفت:

    ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺵ … ﺭﯾـــﺸﻪ ﯼ ﺗﻮ ، ﻓـــــﻬﻢ ﺗﻮﺳﺖ ؛ ♡❤ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ، ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ … ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥِ ﻧﯿﺮﻭ ، ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺳﻨﮓ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﮔﯿﺎﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ !! ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﻫﺎ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺁﺳﻔﺎﻟﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ … ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺎﻩ ﮐﻮﭼﮏ، ﺭﯾـــﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺳﻨﮓ … ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﻋـــــﺎﺩﺕ ﻭ ﻏـــــــﺮﯾﺰﻩ … ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺣـــــﺮﻑ ﻫﺎ ﻭ ﻫــــــــــﻮﺱ ﻫﺎ … ﺳﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ ، ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﯽ … ﺭﯾـــﺸ�

  33. lida گفت:

    رفتم نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟
    گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ، با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟
    گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد
    تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم …

  34. lida گفت:

    مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره…

    زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه…
    صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار
    داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده…
    مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره …
    که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته…
    زن: عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست…
    من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم…
    زود بر می گردم پیشت عشق من
    دوست دارم خیلی زیاد…
    مرد که خیلی تعجب کرده بود
    میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
    پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی…
    هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن…
    من ازدواج کردم…

  35. lida گفت:

    دوستی می گفت: خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند. تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام می دادند، ابتدا و انتهای کلاس، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی. همرشته ای داشتم که شیفته یکی از دختران هم دوره اش بود. هر وقت این خانم سر کلاس حاضر بود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت: استاد همه حاضرند! و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود ،می گفت:استاد امروز همه غایبند،هیچ کس نیامده! در اواخر دوران تحصیل، باهم ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند. امروز خبردار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرد است: هیـچ کس زنده نیست… ”همه مُردند”

  36. lida گفت:

    ماهی تا موقعی که دهانش بسته باشد,
    کسی نمی تواند آن را صید کند,
    رازهایت را فاش نکن,

    بعضی ها در آرزوی صید یک اشتباه در انتظار نشسته اند.

  37. lida گفت:

    خدا زمین را آفرید
    واختیارش راسپرد به ۱+۵
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    ۱ محمد
    ۲ علی
    ۳ فاطمه
    ۴ حسن
    ۵ حسین
    +
    ۱عباس

  38. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    مشهدیه: الو یونس هست؟
    تهرانیه: نه بیرونه.
    مشهدیه: تو کیشى؟
    تهرانیه: نه من تهرانم.
    مشهدیه: نه تو کیش میری؟!
    تهرانیه: چرا باید برم کیش؟!
    مشهدیه: نه موگوم تو کیشمیشى؟!
    تهرانیه: کیشمیش خودتى شمبلیله!

  39. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    امروز رفته بودم شهرداری مجوز حفاری بگیرم که طرف برگشت گفت: شما الان “مالکی یا مملوک، وکیلی یا موکل”
    بهش گفتم: این که الان گفتی فرازی از جوشن کبیر بود ؟؟!؟!!

    هیچی دیگه کلا کنسل شد مجوزم

  40. lida گفت:

    ۱-الان داشتم توو خیابون میرفتم یهو یه پراید که رانندش پسر بود زد روو ترمز یهو زد کنار
    وایسادم گفتم آقا مشکلی پیش اومده
    گفت ن یادم رفت دنده چندم هستم میخوام از دنده یک شروع کنم..
    .
    بی صدا سینه بزن

    ۲-.ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻋﺠﺐ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺎﺩ؟!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﻣﻘﺪﻣﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ :))))))

    ۳-.ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻋﺠﺐ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺎﺩ؟!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﻣﻘﺪﻣﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ :))))))

    ۴-طرف فکر میکرده تو فازه Love ه
    ولی بعد فهمیده تو فاضلابه
    به همین برکت قسم

    ۵-تا حالا دقت کردین دخترا تا قبل از دبیرستان شبیه پسرا هستن
    ولی بعد از دبیرستان پسرا شبیه دخترا می شن

    ۶-خانوم های عزیزی که شوهراشون برای کار رفتن چین

    خواستم بگم ٠٠۶۶ ، پیش شماره تایلنده!

    ۷-از ماه رمضون:
    ۱-پست ۱۸+ ندارم
    ۲- روزی ۱ پست بیشتر نمیذارم اونم موقع افطار
    ۳-پست غذا و آب میوه =بلاک
    ۴-سر ساعت همه با هم نماز میخونیم
    ۵- پستا همه مذهبی خواهد بود
    ^.^ من‌رییس بسیج سایت هستم…^
    من الله التوفیق
    (اون موهاتم بذار تو!!)

    ۸-ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﭘﺴﺮ ٢۵ ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
    ﺑﺒﻴﻦ ﭘﺪﺭ ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ .
    ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲ
    ﻛﻨﻨﺪ .
    ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ
    ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﻜﻴﺪ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ
    ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ .
    ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ
    ﺳﺮﺁﺯﯾﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﻳﺎ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻴﻨﺎﻳﻲ
    ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ؟؟
    ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ !
    ﭘﺴﺮ ﻣﻦ خله!!!
    شیشه میکشه لامصب
    ماروهم روانی کرده

    ۹- روایت معتبر داریم که امسال هر مسلمانی در پایان ماه مبارک رمضان زنده بماند،

    ملائک از او تست دوپینگ میگیرند.

    ۱۰- حوصلم سر رفته
    ساعت ۱۲:۴۳ شب
    همه یار دارن و بی یار ماییم
    همه کار دارن و بیکار ماییم
    همه شانس دارن و بی شانس ماییم :(( ((=
    شکیلا ۲۰۱۵

  41. lida گفت:

    اگه از بچگی به جای سیگار بهمون می گفتن مسواک ضرر داره
    الان هیچکس دندون درد نداشت همه دور هم جمع میشدیم
    یواشکی مسواک میزدیم !

  42. lida گفت:

    دقت کردین…
    جدیداً چقد باید با احتیاط موس رو بچرخونیم؟!
    لامصب سایتا مین گذاری شده ان
    خدانکنه اتفاقی کلیک کنی!
    شونصدتا پیج دیگه باز میشه!
    یکیشون هم همیشه عاجزانه خواهش داره
    اگه زیر ۱۸ هستی صفحه رو ببندی!!!

  43. lida گفت:

    پسر :بابا تورم یعنی چی؟
    پدر :یادته دو سال پیش گفتم اگه پسر خوبی باشی میریم کیش؟
    پسر :آره آره خیلی خوش گذشت، امسالم میریم؟
    پدر :امسال اگه تا قیام قیامت هم پسر خوبی باشی از شاه عبدالعظیم اونورتر هم نمی تونیم بریم، به این میگن تورم.

  44. lida گفت:

    ایندفه اگه یه کور و کچل و شلم بیاد شوهر میکنم و میرم و پشت سرمم نیگا نمیکنم!!!!

    *

    *

    *

    *

    *

    *

    مکالمه یه دختر وقتی که با مامان باباش دعوا میکنه

  45. ایمان گفت:

    اومدم طبق ضرب المثل: هرکه را رنج بیش، گنج بیش. کلی رنج کشیدم و به گنج رسیدم بعد رفتم با گنجم یه خونه بزرگ گرفتم که پشت بومش خیلی بزرگ بود.
    هیچی دیگه ایندفه طبق ضرب المثل: هرکه بامش بیش، برفش بیش. دارم مث سگ رنج میکشم
    نخند داغونم میزنم دهنتو ایزوگام دلیجان میکنم.

  46. ایمان گفت:

    ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ
    ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺭﺍﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ ﻭﺍﯾﺴﺎ
    ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺮﻣﺰ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺻﻨﺪﻟﯽ
    ﺟﻠﻮﯾﯽ راننده گف چی شد
    ﮔﻔﺘﻢ ﻫﯿﭽﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧِﺘﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﯼ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﯾﺴ.ا
    ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﯿﺎﺩﻡ ﻣﯿﺮم
    ﻭﺍﻗﻌﺎ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺼﺎب ندارن…

  47. ایمان گفت:

    به بابام گفتم:

    اگه پونصد میلیون بهت بدن حاضری منو بکشی؟؟؟؟

    الان بیست دقیقه ست رفته تو فکر

    یه لبخند خثمانه هم رو لبشه

    هی زیر چشمی به من نگاه میکنه :((((

  48. ایمان گفت:

    آقاجان
    باری دیگر به شوق دیدنت در جاده ای پا نهاده ام که میگویند جاده انتظار نام دارد
    آقا جان همه به عمق جاده ای نگاه میکنیم که تو قرار است بیایی و با آمدنت چشمان منتظر منتظرانت را روشن کنی آقا جان همه با دستانی پر به پیشوازت آمدن ولی من با دستانی خالی و سری به زیر آمدم ولی تنها دلخوشی ام این است که تو آنقدر مهربانی که چشم انتظاری مرا هم قبول می کنی آقا جان ذکر لب همه ما که در این جاده ایستاده ایم این است الهم کل ولیکل الحسن و از گفتنش و انتظار کشیدن خسته نمیشویم چون امیدمان این است که گل نرگس را ببینیم غروب جمعه شد باز نیامدی جمعه دیگر میاییم
    آری اینبار حتما میایی

  49. lida گفت:

    سلام علیکم
    بلاگفا همچنان قطعه. گفتم به مناسبت تولد زبلی اینجا ازش یادی کنم.
    ان شاءالله هرجا که هست موفق باشه
    تولدشم مبارک

    • •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

      تولد زبل خانه؟ دلم برا بچه های قدیمی تنگید 🙁
      تولدش مبارک

      • lida گفت:

        بله تولدشه
        منم:(
        البته قدیمیای ما با شما یه کم فرق داشت من از سال ۹۰ اینجا میومدم.
        یه زمانی اینجا اینقد شلوغ بود. اما از روزی که نرخ بیکاری و تورم به صفر رسید اینجا دیگه خلوت شد.

        همه سرکارن فقط منم که از روز اول بودم و همچنان هم هستم.:(((((((((((

  50. انسی گفت:

    ﺷﺮﻁ ﻣﯿﺒﻨﺪﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﻮﺳﮎ ﺍﮔﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﻮﺩ
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﻻﯼ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺸﮏ ﻣﯿﮑﺭﺩﻥ ﺭﻭﺯﯼ۵ ﺩﻓﻌﻪ ﺑﻮﺳﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﯿﺠﻢ

دیدگاه خود را به ما بگویید •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ به لیدا

پاسخ دادن به •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ به لیدا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

کانال استخدام در تلگرام

› استخدام تهران

استخدام شهرستانها