نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی ۹۴

صفحه دوم نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی 

سایت استخدام بخاطر نوع محتوای آن معمولا دوستانی را شامل می شود که جزو کارجویان و متقاضیان شغل به حساب می آیند، و بنا به ظرفیت های موجود بازار کار طبیعتاً همه متقاضیان فرصت شغلی مناسب خود را بدست نمی آورند.
به همین خاطر تقریباً اکثر کاربران از عدم بدست آوردن فرصت شغلی مناسب نگران و ناراحت بوده و در قسمت نظرات، مرتباً نگرانی خود را در قسمت نظرات سایت درج می کنند، همچنین دغدغه کارجویان بخاطر عدم رعایت ضوابط مورد نیاز در آزمونهای استخدامی در برخی ادارات و ارگانها باعث شده قسمت نظرات شامل نظراتی باشند که نوعی احساس یاس و نا امیدی را در سایت به خوانندگان القا می کنند، به همین خاطر با ارسال نظرات برخی دوستان در قالب طنز سعی کردیم با شکستن جو موجود، در کنار ارائه اطلاع رسانی مناسب از فرصت های شغلی در سطح کشور، شاهد فضای سرشار از شادی و نشاط در بین کاربران و کارجویان نیز باشیم.
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که قالب طنز در نوشته ها با سبک طنزهای نامناسب محاوره ای تفاوت داشته و بخاطر عمومی بودن سایت باید مطالبی در سایت ارسال شود که مناسب شخصیت کاربران محترم سایت بوده و طنزهایی که در آن به نوعی به برخی هموطنان توهین یا بی احترامی شود شایسته کاربران نخواهد بود.
بنابراین لطفاً از ارسال مطالب طنز در قسمت نظرات مطالب دیگر خودداری کرده و از این بخش بعنوان نوعی زنگ تفریح دوستان بعد از مطالعه آگهی های استخدامی استفاده شود.

لینک صفحه اول نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی

تدریس خصوصی آیلتس

دیدگاه ها (۳۳,۶۷۶)

  1. انسی گفت:

    پشت سر اولین مرد موفق یه زن خوشکل هست، پشت سر اون زن خوشکل یه مرد توانمنده، پشت سر مرد توانمند یه زن سن بالا و پشت سر زن سن بالا یه دختر زیبا روی هست، پشت سر دختر زیبا روی هم من هستم، پشت سر من هم یکی زنبیل گذاشته رفته…
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ببخشید تو صف نون سنگکی ام حوصله ام سر رفته بود گفتم دوستان رو معرفی کنم خدمتتون

  2. انسی گفت:

    ﯾﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﮑﻦ !!!!!!

    ﺣﺎﻻ بدوووو ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ !!!!!!
    والاااااا .

    فکر کردی غول چراغ جادو میاد برآورده اش کنه …
    بشین تا بیاد …

  3. انسی گفت:

    ﺩﯾروز ﺭﻓﺘﻢ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻡ
    ﺩﮐﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﻋﮑﺲ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ!!!
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻢ :
    ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ!!! ﻋﮑﺲ ﻗﺒﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ
    ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻨﻈﻮﺭ عابر بانک اینه وقتی پول توحسابت نیست از سرقبرت بیارم..
    عابربانکا چه فهمیده شدن-اصن فکررشم نمیکردم

  4. انسی گفت:

    وقتی که راه نمی روی، نمی دوی
    زمین هم نمی خوری
    و این زمین نخوردن محصول سکون است نه
    مهارت…..

    وقتی که تصمیم نمی گیری، کاری نمی کنی
    اشتباه هم نمی کنی
    و این اشتباه نکردن محصول انفعال است نه
    انتخاب….

    خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه
    را بر خود ببندی و فقط پرهیز کنی
    خوب بودن در انتخاب های ماست که معنا پیدا
    می کند و شکل می گیرد……
    متفاوت باشیم….

  5. انسی گفت:

    دلم برا وطنم آلمان تنگ شده

    الان از روز تولدم تو ایرانم حتی یه بارم آلمانو ندیدم

    البته پدر مادرمم ندیدنش اصلا

  6. انسی گفت:

    من با اونایی که میان یه عکس نی نی میذارن بعد زیرش مینویسن

    یواش لایک کنید نی نی خوابه ، کاری ندارم ! اونارو خدا جواب کرده …

    در واقع روی صحبت من با اون ۱۸۰۰نفریه که یواشکی لایک کردن و رفتن !

  7. انسی گفت:

    امام صادق (ع) فرمودند :

    خداوند متعال فرمود : نماز کسی را می پذیرم که:

    ♦ ۱ – در مقابل عظمت من فروتنی کند.

    ♦ ۲ – از خواسته های نفسانی به خاطر من خود را دور کند.

    ♦ ۳ – روزش را با یاد من به پایان برد.

    ♦ ۴ – بر بندگانم بزرگی نفروشد.

    ♦ ۵ – به گرسنه غذا دهد.

    ♦ ۶ – برهنه را بپوشاند.

    ♦ ۷ – به مصیبت دیده مهربانی کند.

    ♦ ۸ – غریب را پناه دهد

  8. انسی گفت:

    این که میگن مشکلات را باید از زاویه ای دیگر دید…

    همش الکیه باور نکنید…

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    من از هر زاویه ای به جیبم نگاه کردم خالی بود

  9. امیر علــــــــــــــــــــــــــی 94 گفت:

    دوست دخترم از من سوال کرد و گفت :
    کی را بیشتر از همه دوست داری!!!؟
    گفتم : مادرم
    گفت : بعد از اون چی؟
    گفتم : پدرم
    گفت : بعد از پدرت؟
    گفتم : برادرام و خواهرام
    گفت : منو دوس نداری ؟؟؟؟
    گفتم : تو سوال کردی کی را دوست دارم و نگفتی که عاشق کی هستی !!!
    خوشحال شد و گفت عاشق کی هستی ؟؟
    گفتم : رئال مادرید

  10. انسی گفت:

    ای یار جفاکرده پیوند بریده

    این بود وفاداری و عهد تو ندیده

    در کوی تو معروفم و از روی تو محروم

    گرگ دهن آلوده‌ی یوسف ندریده

    ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند

    افسانه مجنون به لیلی نرسیده

    بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم

    چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

    میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس

    غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

    با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد

    رفتیم دعاگفته و دشنام شنیده

  11. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    صبح رفتم از وانتی محلمون نیم کیلو گِـــــــــــل خریدم دیدم عـــــــه
    وسطش ســــبزی هم داره ! 😐

  12. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    میراث فرهنگی تهدید کرد ….

    اگه مسواکمو تا آخر هفته تحویلشون ندم،

    اقدامات خشونت آمیزی باهام میکنه!

  13. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    تو بوفه دانشگامون، دخترا همدیگر رو اینجوری صدا ﻣﻴﻜﻨﻦ؛
    ﭘﺎﺭﻣﻴﺲ، ﻫﻠﻤﻴﺪﺍ، سیسى، ﭘﺎﺭﻣﻴﺪﺍ، ﺷﺎﭘﺮﻙ، کتى، ﻧﺎﻧﺎ ….

    .

    .

    ولی ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﻀﻮﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺍﺳﺘﺎﺩ (همون دخترا) :
    خدیجه ﺍﺻﻐﺮﯼ، ﺍﻡ ﮐﻠﺜﻮﻡ ﻃﺎﻫﺮﯼ، ﻣﺎﺭﭼﻮﺑﻪ خرسفیدی،
    ﺍﮐﺮﻡ بالا ده زاده اصل قرچکی، رحیمه کوچک زاده میرزا آقایی پور،
    ﭼﻠﺴﻮﻣﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭﺩﯼ، ﺳﮑﯿﻨﻪ ﺭﺍﻫﺪﺍﺭﯼ، ﺯﻭﻟﻨﮓ ﺯﺍﻻﻥ ﭘﻮﺭ، ﺯﻧﺒﯿﻠﻪ ﺯﺍﺧﺎﺭ پور!!!!

  14. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    مژده مژده
    در سال ۱۳۹۴ تا کنون اختلاسی صورت نگرفته
    این افتخار بر ملت ایران مبارک باد

  15. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    میدونید وحشتناکترین قوم بعد از مغول کیان…؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    این دختر دبیرستانی هایی که سوار سرویسن در حال بازگشت به خونه هستن…!
    چشونه اینا…؟

  16. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    آیا میدانید کسانی که در روز ۸ لیوان آب میخورند نسبت به کسانی که ۴ لیوان آب میخورند…
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ۴ لیوان بیشتر آب خوردند ؟؟!!
    نه واقعا میدونستین؟

  17. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    آخه برادر من گوشواره انداختن هیچ، ابرو برداشتن هیچ، عجیجم گفتناتم هیچ
    .
    .
    .

    ولی دیگه جوراب پارازین نپوش دیگه

  18. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    درحال حاضر من فقط شرایط ازدواج با دختر شماعی زاده رو دارم
    اون بزرگوار میفرمود:
    دوماد ما باید شازده باشه
    عاشقونه دلو باخته باشه
    واسه دختر دل نازک ما
    دوسه میلیونی اندوخته باشه!!!!

  19. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﮐﻮﮐﻮﺳﺒﺰﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟؟؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    where is? where is? vegetables ||||:
    ﺗﺎ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺕ ﺑﻌﺪﯼ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ||||||: …

  20. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    دیشب پلیس جلوی ماشینمو گرفت
    رفتم جلو، به پلیس خیلی جدی گفتم:
    میدونی من کیم؟
    گفت: کی هستی؟
    گفتم: یعنی واقعا نمی دونی؟
    رنگش زرد شد؛ گفت: نه، کی هستی مگه؟
    ..
    .
    .
    .

    .
    گفتم:
    من یه پرندم، آرزو دارم، تو یارم باشی…!
    جریمم نکرد!
    اشک تو چشاش جمع شد؛ گفت برو خدا شفات بده!!!

  21. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    ی تبلت از سنگاپور اینترنتی خریدم سه روز طول کشید رسیده پست شیراز…..

    الان ۱۶ روزه تو پست شیرازه نمیارن دم در!!!!!!!!! مرگ بر آمریکا

  22. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    بعضی ﺩﺧﺘﺮﺍﺭﻭ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺸﻮﻥ ﻣﻴﺴﻮﺯﻩ ,
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﻫﺎ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻛﻨﻨﺎااااا
    ﻭﻟﻲ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮﻥ جا نداره…

  23. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ معتاد دزد!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ
    دنبال شوهر باشی!
    ﭘﺎﺷﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭘﺎﺷﻮ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ
    ﺗﻮ ﺍﯾﺎﻡ ﻋﺰﯾﺰﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ
    ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪ…

  24. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    یه کامیون پر از گل و جواهر
    به مناسبت روز زن براتون فرستادم، خالیش کنین زود بفرستین برای روز مرد باید جوراب بار بزنم !??

  25. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    پسر: وای خدای من، عجب چهره زیبایی، چه لطافتی، مثل گل میمونی. از چی استفاده میکنی؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    دختر: Adobe Photoshop CS5

  26. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    یکی از رویاهام اینه
    یه نامزد مو بلند داشته باشم ,
    موهاشو از پشت بگیرم با لگد بزنم تو کمرش
    دیوونه هم خودتی

  27. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    تبلیغات ماست به زودی . . .
    .
    .
    .
    .
    این ماست واس ماس
    یعنی ساختش از ماس
    شیرش هم از گاو ماس
    کارخونش هم از بابایی ماس
    نوش جون شماو ماس
    ماست واس ماس

  28. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    آهای دختر خانومی که ابرو ور داشتن پسرا رو مسخره میکنی
    .

    .
    .

    .
    .
    .
    اره با شمام
    .
    .
    .
    .
    تا حالا رقصیدنشونو دیدین؟
    .
    .
    شبیه پنگوئن فلجه که سرماخورده

    اونم مسخره کنید خیلی باحال میشه

  29. ☂..☂..☂ایمـــــــــــــــان خان .☂.☂..☂ گفت:

    بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !

    یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛

    هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !

    ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …

  30. انسی گفت:

    بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است!
    نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن‏تر شد، تا نشانه‏ای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهره‏ها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛
    تا دیگر سنت‏های جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس. «عاص بن وائل سهمی» بداند که سهمی از میراث حقیقت و ماندگاری نخواهد برد.
    هرچه بهره‏ای از نور نداشته باشد، تا صبح بیشتر نخواهد پایید.
    پنجه‏های عداوت و گمراهی، به زودی بریده و دریچه‏های هدایت، یکی پس از دیگری گشوده خواهد شد.
    فاطمه جان!
    در سرزمین آفت‏های شوم و روزگار شرور، لبخند تو، «خیر کثیر» بود و تداوم سلسله خوبی‏ها در خاندان رسالت.
    لبخند تو، طلیعه مهر بود، در بادیه‏های تاریکی؛ شریعه عشق بود در بیابان‏های سوخته.
    تو که آمدی، فرشته‏ها جشن گرفتند، بهشت زینت بست و خدا برای همیشه دوستان تو را از بند آتش برید…
    تو که آمدی، آب‏های بهشتی به جوش آمدند، کوثر مست نوشانوش بهشتیان شد
    و ذرات هستی در ذات رگ‏های هوششان شادی را احساس کردند و اکنون از وجود توست که کره خاک به بند هستی وصل است و گیاه و جانور و آدم حیات از سر می‏گیرند.
    سلام بر شب و روز میلاد تو و تبریک و تهنیت به آخرین مرد بت‏شکن از اولاد تو!
    بانوی آب وآیینه سالروز میلادت مبارک…

  31. پـــرنیــان گفت:

    ینی امکان نداره تو دوران تحصیلت با لوله خودکار بــیک ,یکی از این کارارو نکرده باشی:
    .
    .
    -کاغذ یا شادونه بذاری تو دهنت, بعد با اون لوله فوت کنی پس کله هم کلاسیات…. اونام میگفتن: ” آقا اجازه, یکی لوله خودکار به ما میزنه…”
    -سر لوله رو میکردی تو پوست پرتقال, بعد یه تیکه از اون میرفت تو لوله, حالا مغزیش رو از ته میدادی تو,تیکه پرتقاله پرت میشد بیرون, یه صدای لاپ هم میداد.
    – باهاش نوار جمع شده تو نوار کاست رو برمیگردوندی…
    -اگه خود خودکارت کمرنگ مینوشت,از این لوله مثل وردنه استفاده میکردی تا جوهرش روونتر شه…
    -با درشم یا برا بچه کوچیک سوت میزدی , یا گم میکردی یا میجویدی….!

  32. پـــرنیــان گفت:

    ﺍﯾﻦ ﮐﻪ شوهرتون ﭘﯿﮑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ پورشه ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ
    ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
    .
    .
    .
    بلهههههه درست حدس زدین
    مهم اینه که شوهر داشته باشین

  33. پـــرنیــان گفت:

    بابا ناموسن شبیه عکسای پروفایلتون باشید
    .
    .
    .
    بنزین لیتری هزار تومنه الکی مارو این ور اون ور نکشید

  34. پـــرنیــان گفت:

    ۲+
    .
    .
    .
    برای این سن فقط مای بیبی داریم میخوای؟

  35. پـــرنیــان گفت:

    کی از دلایلی که تا حالا من ازدواج نکردم اینه که
    .
    .
    .
    دلم میسوزه واسه اون بچه ای که من قراره تربیتش کنم 😐

  36. انسی گفت:

    دلنوشته ای از امیر علیپور:
    سلام
    سخنی با شما دوست عزیز :
    دیروز به مادرم زنگ زدم
    بعد از مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع نکردیم
    نمی خواهم ارتباطمان قطع شود
    هر وقت دلم هوایش را میکند بهش زنگ میزنم
    تلفنش بوق میزند
    بوق میزند
    بوق میزند
    وقتی جواب نمیدهد با خودم فکر میکنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است
    الان چندسال میشود هر وقت دلم هوایش را میکند دوباره زنگ میزنم
    شماره بیرون را هم ندارم زنگ بزنم بگویم ” به مادرم بگید بیاد خونه اش دلم براش تنگ شده ”
    دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته بیرون
    امروز بهش زنگ بزن
    برو پیشش
    باهاش حرف بزن
    یک عالمه بوسش کن
    صورتتو بچسبون به صورتش
    محکم بغلش کن
    بگو که دوستش داری
    و گرنه وقتی بره بیرون خیلی باید دنبالش بگردی
    باور کنید بیرون شماره ندارد

  37. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی/برای دخدرامون خخخخخخخخخخخخخ گفت:

    نوجوانی آمد اندر منزلی از بهر کار
    گفت خانم، چیست نامت؟ گفت اسمم اکبر است

    گفت در این جا اگر خواهی شوی مشغول کار
    از زبان باید تو باشی لال و گوشانت کر است

    گفت روی چشم، هر امری که تا صادر شود
    من اطاعت می کنم از هر که این جا سرور است

    گفت خانم، هر چه این جا بشنوی از نیک و بد
    گوش هایت یک بود دیوار و آن دیگر در است

    هر غذایی را که خوردی خام و پخته تند و شور
    حق نداری تا بگویی کاین بد و کان بدتر است

    گر زدم یک لنگه کفشی بر سرت از روی خشم
    نوش جان کن، باش ساکت کاین روال نوکر است

    نوجوان با خنده از منزل برون گردید و گفت
    این که می خواهی تو، نوکر نیست نامش شوهر است

  38. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    بار الهی یاریم کن اگر چیزی شکستم …

    مامانم نبینه چون به قضا بلا اعتقاد نداره یقینا تیکه تیکم میکنه 😐

  39. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    بَدترین کاری کِه مُمکنه درَ حَق کِسی بُکنی، ایِنه کِه عاشِقش نَباشی و عاشِقش کُنی . . .

    وَقتی قَرار نیست بِهش احساسی داشِته باشی، نابُودِش نَکُن …

  40. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    تو ظرف آجیل همیشه پسته ها و فندوق های سر بسته
    ته ظرف میمونن و دور ریخته میشن

    پس خواهرم حجابتو ول کن

  41. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    هیچ وقت با کسی که شلوار پارچه ای و کتونی رو باهم میپوشه بحث نکنید

    اون هیچی برای از دست دادن نداره!

  42. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    دختری ازداداشش پرسید:عشق یعنی چی؟

    داداشش جواب داد:عشق یعنی توهرروزشکلات من رو
    از کوله پشتی مدرسه ام برمیداری
    و من هرروز بازهم شکلاتم رو همونجا میگذارم…

  43. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    مــــــــــــــن اون بچـــــــه پررویـــــــــــــی امــــ

    که روش کــــــــــم نمـــیشـــــــه!!

    ولــــــی الان…بـــدجــــــوری درگـــــــیــر زنــدگــیــشــــه…!

  44. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    برای تو که شب ها چیزی نخوردی تا ما سیر باشیم

    به خاطر تو که ی عمر برای رسیدن من به ارزوهام با همه جنگیدی
    و ارزوهای خودت
    ارزوهای خودت
    انگار که اصلا ارزویی نداشتی…
    به خاطر تو که دستای مهربونت به خاطر ساختن دنیای زیبا
    برای من پر از چین و چروک شده
    به خاطر تو که از دنیایی که فقط ی بار به همه داده میشه
    به خاطر من
    به خاطر من که
    انقدراام خوب نیستم
    اصلا خوب نیستم شاید
    گذشتی
    به خاطر تو میجنگم
    زمینو به اسمون میدوزم
    پاهام خستس

    ولی پاهای تو خسته تر بود وقتی که برای من دوییدی
    جنگیدی
    دنیاتو فراموش کردی
    حالا من
    من نمیذارم
    تا وقتی که نفس میکشم
    تا وقتیکه
    صدای ضربان قلبمو میشنوم
    فقط برای تو
    برای ارزوهات
    که خیلی وقته جاشونو با ارزوهای من عوض کردی

    حالا ارزوهای من همان ارزوهای توعه
    تنها ارزوم ساختن ارزوهای توست باباست….

  45. امیــــــــــــــــــــــــــــــــر علــــــــــــــــــی گفت:

    تمـــام شعـــرهـــای عــــاشقـــانـــه جهـــان
    شبیــه تـــــو انــد!

    تـــــــو امــا …

    پشـــت استعـــاره ای ایستـــاده ای
    کــه بــه ذهــن هیــچ شـــاعـــری
    نخــواهــد رسیـــــد …!

  46. انسی گفت:

    زیبا می شوی آن زمان که
    خود را آنگونه که هستی،می پذیری …
    “اوشو”
    محفل ادبی دوستان

  47. انسی گفت:

    وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی‌شوی
    وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی‌کنی
    وقتی دائم بگویی فردا انجامش می‌دهم، آن فردا هیچوقت نمی‌آید!
    وقتی صبح بیدار می‌شویم دو انتخاب داریم:
    برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
    یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
    انتخاب با توست…

  48. انسی گفت:

    تبسم را نه می توانیم بخریم
    نه می توانیم قرض کنیم ،
    فقط میتوانیم هدیه بدهیم…
    میسپارمت به لبخندها ،
    گرچه گاهی خودم میهمان بغض های بی دلیلم!
    در مسیر باد بمان ، تا بوی مهربانیت
    تسخیر کند این شهر پر از بیهودگی را…
    لبخند بزن دوست من
    تنور دلت گرم…

  49. انسی گفت:

    انرژی مثبت امروز:
    حالم خوب است چون
    صبح به محض چشم گشودن به خدا سلام کردم ؛
    حالم خوب است چون
    برای همه سعادت را آرزو کردم ؛
    حالم خوب است چون
    فقط به خداوند دل بسته ام و میدانم اگر خدا بخواهد از راهی می بخشد که در تصورت هم نمی گنجد ؛
    حالم خوب است چون
    میدانم آنچه از دل بخواهم ،همان خواهد شد ؛
    و من
    خیر محض
    ثروتی لایزال
    سلامتی و عشق غیر مشروط را برای همگان و خودم طالبم
    پس چرا بترسم؟
    من در برکت و امنیتم …
    پروردگارا سپاس
    که دیروز مردم از دست و زبانم در آرامش بودند
    بیایید امروز سپاسگزار باشیم
    ایمان دارم معجزه الهیتان در راه است !!!
    سلام و درود ،روزتون شاد و پر انرژی و عاقبتتون بخیر.

  50. انسی گفت:

    تمام آرزو هایم را بر روی کاغذی نوشتم و در آب انداختم . . .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    تا الان که اتفاق خاصی نیفتاده،
    خداکنه حداقل دست آشنا نیفته،شانس نداریم که

دیدگاه خود را به ما بگویید پـــرنیــان

پاسخ دادن به پـــرنیــان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

کانال استخدام در تلگرام

› استخدام تهران

استخدام شهرستانها