نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی ۹۴

صفحه دوم نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی 

سایت استخدام بخاطر نوع محتوای آن معمولا دوستانی را شامل می شود که جزو کارجویان و متقاضیان شغل به حساب می آیند، و بنا به ظرفیت های موجود بازار کار طبیعتاً همه متقاضیان فرصت شغلی مناسب خود را بدست نمی آورند.
به همین خاطر تقریباً اکثر کاربران از عدم بدست آوردن فرصت شغلی مناسب نگران و ناراحت بوده و در قسمت نظرات، مرتباً نگرانی خود را در قسمت نظرات سایت درج می کنند، همچنین دغدغه کارجویان بخاطر عدم رعایت ضوابط مورد نیاز در آزمونهای استخدامی در برخی ادارات و ارگانها باعث شده قسمت نظرات شامل نظراتی باشند که نوعی احساس یاس و نا امیدی را در سایت به خوانندگان القا می کنند، به همین خاطر با ارسال نظرات برخی دوستان در قالب طنز سعی کردیم با شکستن جو موجود، در کنار ارائه اطلاع رسانی مناسب از فرصت های شغلی در سطح کشور، شاهد فضای سرشار از شادی و نشاط در بین کاربران و کارجویان نیز باشیم.
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که قالب طنز در نوشته ها با سبک طنزهای نامناسب محاوره ای تفاوت داشته و بخاطر عمومی بودن سایت باید مطالبی در سایت ارسال شود که مناسب شخصیت کاربران محترم سایت بوده و طنزهایی که در آن به نوعی به برخی هموطنان توهین یا بی احترامی شود شایسته کاربران نخواهد بود.
بنابراین لطفاً از ارسال مطالب طنز در قسمت نظرات مطالب دیگر خودداری کرده و از این بخش بعنوان نوعی زنگ تفریح دوستان بعد از مطالعه آگهی های استخدامی استفاده شود.

لینک صفحه اول نوشته های کاربران در قالب طنز و سرگرمی

تدریس خصوصی آیلتس

دیدگاه ها (۳۳,۶۷۶)

  1. انسی گفت:

    ﻃﺮﻑ ﭘﯿﮑﺎﻥ ﻣﺪﻝ ۵۶ ﺩﺍﺭﻩ پوکیده…..

    .ﯾﻪ ﺩﺭﺵ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﻨﺪﯼ ﺳﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺵ وا میشه…

    ﺍﺻﻦ ﯾﻪ وضعی…

    ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﺧﻂ ﻧﺴﺘﻌﻠﯿﻖ ﺭﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﻋﻘﺐ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﻡ

    ﺍﺯ ﺩﻋﺎﯼ ﺧﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ دارم…

    ﯾﮑﯽ ﻧﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻪ ﺍﺣﻤﻖ ﺗﻮ ﻋﺎﻕ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺪﯼ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ

    • خانوم خوشبخت گفت:

      لایــــــــــــــــــــــک
      🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂
      خیلــــــــی ممنون 🙂

  2. انسی گفت:

    حرص نخورید
    ناراحتی را نبلعید
    نگذارید حرف هایی که به نظر خودتان صحیح نمی آید ، ذهن تان را خراب کند
    اگر دلخورید بیان کنید
    اگر می ترسید ترس تان را به زبان آورید
    گریه دارید ؟ … گریه کنید
    مفاهیمی مثل خویشتن داری و سکوت را گاهی بگذارید کنار …
    ناراحتی را باید ابراز کرد وگرنه بعدها می شود کابوس
    میشود تیک عصبی ، تنگی نفس ، ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن …
    نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند
    با نگاه ،
    با لبخند معنی دار ،
    با کنایه و طعنه …
    سعی کنید با خودتان صلح کنید
    صلح کردن با خود آغاز زندگیست
    از گذشته فرار نکنید و آنرا بپذیرید
    خودتان را همانطور که هستید بپذیرید و دوست داشته باشید …

    ——————————————————————

    قلب های مهربانِ تان پـُر زِ عشق و آرامشُ حالِ خوب .

  3. انسی گفت:

    ‏اون بستنی مگنوم که دیشب گذاشتم تو فریزر

    تقریبا سه چهارم فضای مغزمو تو دانشگاه به خودش مشغول کرده:|‏”

  4. انسی گفت:

    دلم آغوش میخواهد
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    نمیدونم شایدم آبگوشت !!

    چی میخوای … یه بار دیگه بگووو

    ابچوش

    آبغوش :-/

  5. انسی گفت:

    ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ارتباطی ﮐﻪ ﺗﻮ ایران ﺑﯿﻦ ﻋﺎﺑﺮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﻣﯿﺸﻪ:

    ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ: ﺑــــــــــــــــــــــــــــــﻮﻕ

    ﻋﺎﺑﺮ پیاده:
    مــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگ .

  6. انسی گفت:

    حالت چشم هنگام درس دادن استاد : (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
    وقتى استاد خبر امتحان رو میده : (O.o) (O.o) (O.o)
    موقع امتحان : (←.←)(→.→)(←.←)(→.→)
    وقتى استاد سر جلسه حواسشو جمع میکنه برای مچگیرى : (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
    وقتى نمره ها رو میزنن : (⊙⌒⊙)(⊙⌒⊙)(⊙⌒⊙)

  7. انسی گفت:

    به بابام زنگ زدم میگم: تصادف کردم الآن بیمارستانم
    میگه:خب حالا یه دونه از جون هات کم شد هنوز مونده تا گیم اور شی از دستت راحت شیم:|
    فک کنم منو از تو سطل ماست پیدا کردن:|

  8. انسی گفت:

    ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺮﺍ ﻻی ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﺕ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﺖ؟؟
    واسه ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ‌ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ‌ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭘُﺮ کنی.
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    عجب ﺣﺮﻑ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ‌ﺍﯼ ﺯدم…
    ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻌﯿﺪ ﺑﻮﺩ

    ﻣﻦ برﻡ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻢ
    ﻗﻠﺒﻢ ﺩﺭد گرفت

  9. انسی گفت:

    میدونید چرا به آقایون میگن:مذکّر?

    چون همه چیزو باید مدام بهشون تذکر بدی و تکرار کنی

  10. معصومه گفت:

    داشتم غصه میخوردم

    مو توش بود دیگه نخوردم
    :
    :
    :
    :
    :
    مو تو غصه هاااتوون . . .

  11. معصومه گفت:

    پسر: عزیــــــــــــزم!!!
    دختر: جووونـــــم!!!
    پسر: گــــــــــل من!!!
    دختر: جانــــم؟؟
    پسر: عشــــــقم!!!
    دختر: جان؟؟؟
    پسر: زندگـــی من!!!
    دختر: بله؟؟؟
    پسر: نفس من!!!
    دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!

  12. معصومه گفت:

    بابام اومده تو اتاقم نشسته رو تختم ببینه چیکار میکنم …
    الان دو ساعته دارم زندگی نامه ی دکتر شریعتی رو میخونم 😐
    اگه بدونین چه انسان بزرگی بوده !!!

  13. معصومه گفت:

    میدونین هر دختری ک ازدواج میکنه اولین کسی ک از دستش راحت میشه کیه؟
    حافظ شیرازی
    ازبس فال میگیرن

  14. معصومه گفت:

    آقا چند روز پیش رفته بودم میوه فروشی ۵هزارتومن دادم بهش گفتم گوجه سبز بده،بعد دیدم یه گوجه سبز رو ترازوشه منم گذاشتم دهنم .

    یه چندلحظه ایستادم بعدمیوه فروشه گفت چیزه دیگه میخواستید گفتم آره ۵تومن گوجه سبز گفت همون بود که خوردیش…

    هیچی دیگه منو میگی الان بغض گلومو گرفته چرا بیشتر مزش نکردم نمک نزدم گوشه لپم نگهش نداشتم و سریع قورتش دادم….
    .
    ..
    خداآآآا.

  15. انسی گفت:

    عاﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ﺧﺮﺳﺎﯼ ﻗﻄﺒﯽ ﭼﻮﻥ ﺳﻔﯿﺪﻥ …
    ﻫﯿﭽﻮﺧﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺧﺘﻢ ..!
    ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ
    ﺗﻮ ﺷﺎﺩﯾﺎﺗﻮﻥ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻦ..

    شبا میشینم تا بوق سگ کشف میکنم
    کسی قدر نمیدونه

  16. انسی گفت:

    دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی “دستهای کوچک دعا” است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

    آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ۵ساله)

    خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ساله)

    ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / ۱۱ ساله)

    بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / ۸ ساله)

    ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / ۱۱ ساله)

    خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / ۱۰ ساله)

    خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / ۱۰ ساله)

    خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / ۷ ساله)

    ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / ۱۱ ساله)

    خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی “اکس جید” را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم… (مهسا فرجی / ۱۱ ساله)

    دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / ۸ ساله)

    خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا ۶۰۰ عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / ۱۱ ساله)

    خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / ۸ ساله)

    خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / ۱۱ ساله)

    ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن… (رضا رضائی طومار آغاج / ۱۳ ساله)

    ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / ۹ ساله)

    خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / ۶ ساله)

    خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / ۱۱ ساله)

    ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / ۹ ساله)

    خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / ۱۰ ساله)

    آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / ۱۲ ساله)

    خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / ۴ ساله)

    خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / ۶ ساله)

    خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / ۷ ساله)

    خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / ۱۱ ساله)

    من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / ۱۱ ساله)

    خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خوانند اما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / ۱۰ ساله)

    اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / ۱۱ ساله)

    خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / ۹ ساله)

    خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / ۷ ساله)

    خدای عزیزم! در سال جدید کم

  17. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    جناب سندی در یکی از شاهکارهایشان می فرمایند:

    آی موخرمایی، چشم عسلی، دختر اهوازی!

    .

    .

    .

    .

    سپس در انتهای این بند میفرمایند:

    تموم هستی ام کردم فدایت، فدای اون دو چشمون سیاهت!

    حال به نظر شما کدام گزینه صحیح است؟

    ۱. ایشان دو دوست دختر با رنگ چشم های عسلی و سیاه داشته

    و در میان شعر گفتن این دو را باهم قاطی نموده اند!

    ۲. خواسته یک تیر و دو نشان بزنه

    ۳. طرف در حین شعر لنز مشکی گذاشته

    ۴. ایشان به حدی از عرفان رسیده اند که برای ما قابل درک نیست!

  18. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    دیدین بعدازظهرا که آدم میخوابه
    بعد یهو پا میشه چه حسی داره ؟!
    مخصوصا اگه هیچکی خونه نباشه
    لامصب اصن معلوم نیس شبه ؟
    روزه؟ امروزه؟ فرداست؟ دیروزه ؟!
    همه مردن تو زنده موندی ؟!
    تو مردی همه زنده موندن ؟!
    خلاصه که خیلی حس بدیه

  19. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    قبلنا هرچی گرون میشد ازکوره در میرفتیم
    که این چه مملکتیه و گرونی و مشکلات،
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    الان هرچی گرون میشه اول جُکشو میسازیم بعد همه میخندیم.
    اینقدر بافرهنگ و با جنبه ایم ما،
    خدا خیرمون بده!….

  20. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    خدا آنروز که دنیا را نهاده به هرکس هرچه لایق بوده داده
    به بلبل ناله مستانه داده، به طاووس جعبه شاهانه داده
    به جغد هم در خرابه لانه داده، به شیر هم قدرت مردانه داده
    به ما چل پنج تومن یارانه داده!

  21. انسی گفت:

    در سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام، شهادت حضرتش را تسلیت می‌گوئیم احادیثی از آن امام معصوم و مظلوم اختصاص می‌دهیم.

    کسی که در امور زندگی خود با اهل معرفت مشورت کند، چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد و اگر خطا و اشتباه کند، عذرش پذیرفته
    است.
    از شوخی و مزاح بی‌جا برحذر باش چرا که نور ایمان را از بین می‌برد و جوانمردی و آبرو را سبک و بی‌اهمیت می‌گرداند.
    نسبت به همنوع خود خیر و نیکی داشته باش و سخن خوب و مفید بگو و تابع بی‌تفاوت و بی‌مسئولیت مباش.
    عالم و دانشمند را به خاطر علمش گرامی بدار و با او منازعه مکن و به نادان اعتناء مکن، اما طردش مگردان، بلکه او را جذب کن
    و آنچه را نمی‌داند به او بیاموز.

  22. انسی گفت:

    نهاکه باشی ، پدر کارخونه دار و خونه ی دراندشت با جکوزی و استخر
    نمیتونه تنهاییتو پر کنه!
    .
    .
    .
    الکی مثلن من الان با وجود این همه امکانات خیلی تنهام!!!!

  23. انسی گفت:

    ﻫـﺎﯼ اقایی ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ
    ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻦ ﺑﺸﯽ …
    .
    .
    .
    °
    °
    °
    °
    °
    °
    °
    °
    °
    °
    ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯿﮕﻢ
    ﺭﺳﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﮐﺮﺩﯼ!!!!����
    خاک تو سرت با این انتخابت

  24. انسی گفت:

    دوست که باشی،
    فرقی نمی کند که
    دور باشی یا نزدیک،
    رفاقت فاصله ها را پر می کند،
    گاهی با حرف،
    گاهی با سکوت،
    نسبت ها بی معنی می شوند.
    دوست که باشی،
    فرقی نمی کند از کدام نسلیم یا کدام فصل،
    کدام سقف بالای سرمان،
    کدام خاک قلمرومان،
    دوست بودن لفظ ظریفی ست،
    نه مقدس مثل عشق،
    نه سرسری مثل همسایه،
    یک سود دو سویه،
    میان دنیایی از آدمها و حیوانات و ابزارها،
    و حتی خیال ها و تصویرها..
    دوست که باشی،
    فرقی نمی کند جیب هایت پر است یا خالی،
    هر چه هست میان دست های توست…

  25. انسی گفت:

    تقدیم به همه دوستانم:
    دوست داشتن
    گاهی وقت ها، زندگی ست
    همانند سینه ای بدون نفس ،
    از مرگِ
    قلب بدون عشق
    آگاه باشی
    دوست داشتن
    گاهی وقت ها
    سنگین است
    به سان
    سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
    و بعضی وقت ها
    دوست داشتن
    حیاتی دیگر است
    زنده نگه داشتن
    کسی درون ات
    حتی
    با وجود این فاصله های دور!

  26. انسی گفت:

    خار خندید و به گل گفت سلام
    و جوابی نشنید
    خار رنجید ولی هیچ نگفت
    ساعتی چند گذشت
    گل چه زیبا شده بود
    دست بی رحمی نزدیک آمد
    گل سراسیمه ز وحشت افسرد
    لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
    صبح فردا که رسید
    خار با شبنمی از خواب پرید
    گل صمیمانه به او گفت سلام…
    گل اگر خار نداشت،
    دل اگر بی غم بود،
    اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
    زندگی،
    عشق،
    اسارت،
    قهر و آشتی،
    همه بی معنا بود…
    زندگی چون گل سرخی است
    پر از خار وپر از برگ و پر از عطر لطیف
    یادمان باشد اگر گل چیدیم
    عطر و برگ و گل و خار

    • ########### گفت:

      یادمان باشد اگر گل چیدیم
      عطر و برگ و گل و خار
      همه همسایه ی دیوار به دیوار همند…

  27. انسی گفت:

    دیوونگی یعنی….
    یه قابلمه بگیری جلوت تا میتونی توش استفراغ کنی…
    .
    .
    .
    .بعد بزاری روگاز گرم شه….
    .
    .
    .
    .
    یکمم رب بزنی بهش…مث سوپ بشه بعد با سبزی تزعین کنیشو بدی دوستت بخوره …
    .
    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .����������������
    عمه بیا

    ایناباهات کاردارن

  28. انسی گفت:

    من عاشق یکیتون شدم.

    حالا هیشکی ب خودش نمیگیره ولی اگه ی فوش داده بودم همه میگفتن با منی!! ؟؟

  29. انسی گفت:

    دلشوره چیست ?!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    همون چیزیه که وقتی من آنلاین نیستم شما دارید

  30. انسی گفت:

    الان ۳ تا لواشک دارم

    یه نفر میاد یکیشو می دزده

    حالا چند تا لواشک دارم؟؟؟

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    درست حدس زدید ۳ تا لواشک و یه جنازه!

    ینی من میزارم کسی لواشکمو بدزده

  31. ◕‿◠ جناب دکتر هادی خان◕‿◠ گفت:

    ۲۰ جلسه رفتم کلاس زبان فرانسه فقط یه چیز یاد گرفتم
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    اونم اینکه هیچی زبون مادری نمیشه

    والا

  32. انسی گفت:

    همیشه این جمله را با خودت تکرار کن…
    «« من مستحق آرامشـــم »» ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ منوط به،
    ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ !
    و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ،
    ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ !
    ﻣﺎ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ !
    ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
    ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ ،
    ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
    ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ …
    ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕـــﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ ،
    ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕـــﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ !
    ﻭ ﺍﯾﻦ یعنى رسیدن به آرامشى بى انتهــــا …♥

  33. •‿◐ قرمــــــــــز •‿◐ گفت:

    پارسال انقد گیر دادید که شنبه خراست
    بیچاره امسال داره همه تلاششو میکنه که خر نباشه
    همش تعطیله

  34. معصومه گفت:

    میدونید بدتر از گل به خودی مارسلو تو جام جهانی چیه؟؟!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    اینکه شب تا صبح گوشی رو تو شارژ بذاری صبح نگاه کنی ببینی هیچی شارژ نخورده..^_^

  35. معصومه گفت:

    تنها چیزی که یه ایرانی هیچوقت ازش نا امید نمیشه…
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ژیلت یک بار مصرفه!!!!

  36. معصومه گفت:

    اصغر چهل تا گوجه سبز داره.سی تاشو میخوره.حالا اصغر چی داره؟؟؟

    بللللله درسته.اصغر اسهال داره! 🙂

  37. انسی گفت:

    قبر در هر روز پنج کلمه را فریاد میزند
    من خانه تنهاییم پس با خود انیس و مونسی به سوی من آورید(تلاوت قرآن)
    من خانه تاریکی هستم پس با خودتان چراغی به سوی من آورید(نافله شب)
    من خانه خاکیی هستم پس با خودتان فرشی به سوی من بیاورید(عمل صالح)
    من خانه گزندگان هستم پس با خودتان پادزهری به سوی من بیاورید (لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله)
    من خانه فقر هستم پس با خودتان گنجی به سوی من بیاورید(صدقه)

  38. تارا(امیر علی) گفت:

    سلام دوستم…

    اتفاقی بعد کلی اومدم اینجا دیدم کامنت پیج قبلیتونو…موفق باشی دوستم….

    .چه خوب سپاس بابت این کامنتت…چه خوب میشد این کامنت تو پیج پزشکی هم میذاشتنین…خوشحال میشم…

  39. انسی گفت:

    دو
    .
    .
    .
    .
    دو
    .
    .
    .
    .
    .
    دوس
    .
    .
    .
    .
    .
    دوست
    .
    .
    .
    .
    .
    دوستت
    .
    .
    .
    .
    دوست
    .
    .
    .
    .
    دوستا
    .
    .
    .
    .
    .
    دو سه تا پسگردنی که بخوری درست میشی‌!

  40. انسی گفت:

    تو این یکی نیس

    تو دومی هم نیس

    سومی هم نه

    پیداش نمیکنم!!!

    تو چهارمی ی ی …

    نه تو پنجمی هم که نیس…

    اینم از ششمی…

    اینم اخریش…

    نخیـــــــــــــر تو هفت اسمون لنگه ی من نیس!!!

  41. انسی گفت:

    یه قانون هست که میگه :
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    وقتی مجردی همه متاهل اند و خوشحال

    .
    اما وقتی متاهل میشی همه مجردن و خوشحال!{-۷-}

  42. انسی گفت:

    نه خوبم!

    نه شاخم!

    نه خاصم!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ولی خدایی دوس داشتنیم دیگه قبول کنین

  43. معصومه گفت:

    آیا مدت هاست اقوام خود را ندیده اید؟
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ایا دلتان برایشان تنگ شده است؟ کافیست همراه مخاطب خاصتان
    در خیابان قدم بزنید، اقوام که سهل است حتی امواتتان راهم ملاقات میکنید!!!!!

  44. معصومه گفت:

    آهای شما آقایونی که از پارک دوبل خانوما ایراد میگیرین … ???? ????

    هر وقت تونستین فرق بین قرمز و جیگری و آلبالویی و سرخ و سرخابی و صورتی پررنگ رو از هم تشخیص بدین اونوقت حرف بزنین!!

    هر وقت تونستی با کفش پاشنه ۱۴ سانتی ساعت ها راه بری، تازه در مواقع لازم باهاشون بدویی، یا برقصی، اونوقت بگو خانوما راننده های خوبی نیستن! ????

    هر وقت تونستی هم زمان هم لباس بپوشی هم بچه ها رو آماده کنی، هم گاز و برق و یخچالو چک کنی، بعد تازه به غر غرای بقیه هم گوش بدی، بیا حرف از استعداد خانوما بزن…????

    ????????
    بگم؟؟ نه جان ِ من، بازم بگم؟؟
    ینی هنوز از رو نرفتیـــــــــن؟؟؟؟
    بیا برو هر وقت تونستی هم زمان تلوزیون ببینی ، هم غذا رو بهم بزنی ، هم با تلفن حرف بزنی ، هم جواب بچه رو بدی، از خانوما بد بگو…!!??????

    ???????? خانوما همه با هم دست?????? جیغ?? سوتــــــــــــــــــــــــــــ…?? هورااااااااا ??

  45. پـــرنیــان گفت:

    ﺍﺳﺘﺎﺩﻡ ﮔﻔﺖ : ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻦ
    ﮔﻔﺘﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ
    ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺻﻔﺮﺩﺍﺩ
    ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
    ﻭ ﻋﺼﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ
    ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻦ
    آﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻧﻤﺮﻩ ﺍﺕﺑﻴﺴﺖ
    ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻳﺴﺖ
    ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺪﺍﺩﯼ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﻧﺸﻢ .
    ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺯﺩﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻤﺶ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ

  46. پـــرنیــان گفت:

    اتفاقـــا از کسایـــی که انتظارشـــو نداشتیـــن
    انتظارشـــو داشتـــه باشیـــن…!

  47. پـــرنیــان گفت:

    گلابی کیست ؟!
    گلابی آدمی است که ۳ ساعت با او دردودل میکنی،
    بعد میگه : چی بگم والا خودت بهتر میدونی

  48. پـــرنیــان گفت:

    زشتم نشدیم مردم تنهاییمونو باور کنن !
    به هرکی میگم هیچکیو ندارم، میگه برو !
    اونم کی؟؟ توووو؟ برو عامووو

  49. پـــرنیــان گفت:

    باﺏ ﺍﺳﻔﻨﺠﯽ(ﺑﻪ ﭘﺎﺗﺮﯾﮏ): ﻣﻦ ﺯﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﺩﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ .

    ﭘﺎﺗﺮﯾﮏ : ﭼﺮﺍ ﺑﺪﺭﺩ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ،

    ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﯽ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ

    ﺣﺲ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ!

  50. پـــرنیــان گفت:

    اون کیه که هم شیطونه ، هم جذابه !
    هم خوش تیپه ، هم منه ؟!
    ای وای ببخشید هول شدم جوابو گفتم

دیدگاه خود را به ما بگویید پـــرنیــان

پاسخ دادن به پـــرنیــان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

کانال استخدام در تلگرام

› استخدام تهران

استخدام شهرستانها